درسال‌های اخیر، ارتباط بین عملکرد و تنوع شرکت موضوع مهم تجربی در مدیریت مالی شده است. استراتژی‌های تنوع در کسب و کار شرکت‌ها می‌توانند توازن رقابتی یک صنعت را تحت تأثیر قرار دهند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر متنوع سازی شرکتی بر عملکرد شرکت با تأکید بر نقش تعدیلگر محدودیت مالی شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. برای دستیابی به این هدف از متنوع سازی تجاری و جغرافیایی برای اندازه‌گیری متنوع سازی، برای ارزیابی عملکرد از شاخص کیوتوبین و بازده دارایی‌ها و از مدل وایتدوو در سال 2006 برای سنجش محدودیت مالی استفاده گردیده است. نمونه مورد بررسی شامل 109 شرکت، در دوره زمانی 1393-1398 است. به منظور بررسی صحت فرضیه‌های پژوهش، از رگرسیون چند متغیره مبتنی بر داده‌های تلفیقی به روش حداقل مربعات تعمیم یافته (EGLS) استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش بیانگر این است که متنوع سازی تجاری بر عملکرد شرکت و محدودیت‌‌های مالی تأثیر مثبت و معنی‌داری دارد. همچنین متنوع سازی جغرافیایی بر عملکرد شرکت و محدودیت‌های مالی تأثیر معنی داری دارد. همچنین محدودیت مالی بر رابطه میان متنوع سازی تجاری و جغرافیایی و عملکرد شرکت تأثیر منفی و معنی داری دارد.
واژه‌های کلیدی: بازده دارایی، نسبت کیوتوبین، محدودیت مالی، متنوع سازی شرکت

طراحی آینه متمرکز کننده برای استفاده به همراه ردیاب خورشیدی تک محوره در نرم‌افزار متلب به کمک داده‌های تابش خورشید برای شهر تهران انجام شده است. ساخت آینه متمرکز کننده به کمک نگهدارنده‌های آهنی طراحی شده انجام شده است و در نهایت، اعتبارسنجی انجام شده نشان داده است که متمرکز کننده ساخته شده به میزان ۸۸ درصد به طراحی انجام شده نزدیک بوده است. ضریب تمرکز آینه متمرکز کننده ساخته شده ۰۹/۳ بوده است. آزمایش‌های تعیین توان سرمایش تبخیری اجباری در بازه‌های دمایی ۵ درجه‌ای از ۷۰ درجه تا ۳۰ درجه انجام شده است. نتایج نشان داده است که با اضافه کردن فن (با مصرف برق ۹/۰ وات) توان انتقال حرارت از آب داغ به محیط در بازه دمایی ۶۵ تا ۷۰ درجه، به اندازه بیش از ۶۰ وات افزایش می‌یابد. در نهایت به بررسی میزان سطح در اختیار تبخیر برای بیشینه کردن سرمایش تبخیری پرداخته شده است. نتایج نشان داده است که توان سرمایش تبخیری زمانی به حداکثر مقدار خود می‌رسد که هوای برگشتی از سطح مرطوب به حالت اشباع ترمودینامیکی رسیده باشد.
در نهایت، داده‌های خروجی پنل خورشیدی شامل دمای سطح پنل، ولتاژ و جریان خروجی پنل برای سه حالت اندازه‌گیری شده است. در حالت اول، پنل خورشیدی در مقابل خورشید قرار گرفته است. در حالت دوم پنل خورشیدی در مقابل متمرکز کننده بدون سردسازی قرار گرفته است، و در حالت سوم، پنل خورشیدی در مقابل متمرکزکننده به همراه سردسازی تبخیری قرار گرفته است. مقایسه دمای سطح پنل در این سه حالت به این صورت بوده است که دمای میانگین سطح پنل در بیشترین حالت خود، برای زمانی که پنل خورشیدی مستقیماً در مقابل خورشید قرار گرفته است، به بیش از ۶۰ درجه می‌رسد. هنگامی که پنل خورشیدی در مقابل متمرکز کننده بدون استفاده از سردسازی قرار می‌گیرد، دمای میانگین سطح پنل در بیشترین حالت خود در طول روز به بیش از ۱۴۰ درجه با بیشینه ۱۹۲ درجه در مرکز پنل می‌رسد. هنگامی که از سردسازی تبخیری برای خنک کردن پنل خورشیدی که در مقابل متمرکز کننده قرار گرفته است استفاده شده است، میانگین دمای سطح پنل در بیشترین حالت خود به حدود ۸۰ درجه می‌رسد. به این ترتیب، در حالتی که از سرمایش تبخیری غیر مستقیم برای خنک کردن پنل خورشیدی در مقابل متمرکز کننده استفاده شده است، با کم کردن میزان مصرف فن (۹/۰ وات) از توان تولیدی کل در طول روز، توان خروجی پنل نسبت به حالتی که سرمایش تبخیری استفاده نشده بود بیش از ۵۱ درصد افزایش داشته است. بازده پنل خورشیدی با استفاده از سرمایش تبخیری در مقایسه با زمانی که سرمایش تبخیری استفاده نشده بود بیش از ۷۹ درصد افزایش داشته است و از ۵۶/۵ تا ۹۷/۹ درصد رسیده است.
کلمات کلیدی: سلول خورشیدی متمرکز، سرمایش تبخیری، آینه‌های متمرکزکننده، تابش خورشیدی

بدهیعمومی منبع اصلی درآمد دولت برای تأمینمالی کسریبودجه است. این امر به عنوان انباشت سالانه کسریبودجه درنظر گرفته میشود که عموماً کشورها را با کسری دوقلو روبهرو می‌کند. به منظور پر کردن شکاف کسریدوقلو با تکیه بر بدهیعمومی، درصورت فراتر رفتن از محدودیت میتواند برای اقتصادها مضر باشد. بنابراین با ظهور بانکداری و امور مالی اسلامی در سراسر جهان اقتصاددانان اسلامی به دنبال معاملاتی با تحریک منابعمالی از طریق ایجاد صکوک بودند. ازاین‌رو، مطالعه حاضر با استفاده دادههای تابلویی پویا مبتنی بر روش گشتاورهای-تعمیم‌یافته (GMM) به بررسی نقش صکوک در تأمین‌مالی هزینه‌های عمومی در مقایسه با سایر شیوه‌های مرسوم و تأثیر آن بر کسری دوقلو کشورهای منتخب طی دوره زمانی 2021-2012 میلادی پرداخته است. نتایج نشان می‌دهد که در غیاب صکوک و بدهیعمومی، تراز-بودجه با ضریب 0.86درصد اثر مثبت و معنا‌دار بر تراز حساب‌جاری دارد و از فرضیه کسری-دوقلو حمایت می‌کند، اما با حضور بدهیعمومی اثر تراز بودجه بر تراز حساب جاری از 0.46 درصد به 0.68 درصد افزایش یافته است و اندازه ضریب خالص برآورد شده با 0.22درصد نشان از تقویت کسریدوقلو است. همچنین ابزارهای تأمینمالی صکوک از روش مستقیم می‌تواند تراز حساب‌جاری را بهبود بخشد و در روش غیرمستقیم با جبران تغییرات در پسانداز از طریق ملاحظات ریکاردویی به کاهش رابطه مثبت تراز بودجه بر تراز حساب‌جاری از 0.75 درصد به 0.65 درصد، می‌تواند کسریدوقلو را 0.10 درصد تضعیف نماید. درواقع ابزارهای مالی کارآمد ممکن است ویژگی‌های ریکاردویی را در اقتصادها اجرا کنند و اثر سیاست‌های مالی بر حساب جاری را کاهش دهند. این نوآوری با استفاده از صکوک به‌عنوان منبع جایگزین تأمینمالی می‌تواند مزیت استراتژیک و توسعه اقتصادی کشورها را افزایش ‌دهد.
واژه‌هاي كليدي: صکوک منتشر شده؛ تراز بودجه؛ تراز حساب‌جاری؛ تأمینمالی؛ فرضیه کسریدوقلو؛ روش گشتاورهای تعمیم‌یافته.

در پیگیری راه حل‌های پایدار و کارآمد انرژی، ادغام منابع انرژی تجدید پذیر در سیستم‌های گرمایش منطقه ای توجه قابل توجهی را به خود جلب کرده است. در این میان، ترکیب پمپ‌های حرارتی و کلکتورهای خورشیدی به‌عنوان یک رویکرد امیدوارکننده برای افزایش عملکرد کلی و کاهش اثرات زیست‌محیطی گرمایش منطقه‌ای پدیدار شده‌اند. سیستم‌های SAGSHP یک راه‌حل پایدار و کارآمد برای گرمایش و سرمایش با استفاده از انرژی خورشیدی و دمای پایدار زمین است. پیشرفت در فناوری و افزایش آگاهی از نگرانی‌های زیست محیطی، منجر به پذیرش چنین سیستم‌های یکپارچه شده است. شهر تهران، ایران به عنوان پرجمعیت‌ترین شهر کشور، بیشترین مصرف انرژی را در بخش خانگی دارد. بنابراین مستقل شدن تامین انرژی گرمایشی، سرمایشی و آب گرم مصرفی آپارتمان‌های مسکونی این شهر میتواند گامی‌موثر برای کاهش آلاینده‌ها و نیز حفاطت از منابع فسیلی کشور باشد. در این مطالعه ابتدا، پمپ حرارتی منبع زمینی به تنهایی مدلسازی می‌شود. سپس با افزودن کلکتور خورشیدی و مبدل حرارتی موازی با کلکتور در بخش‌های بعدی، تغییرات مطلوبی در عملکرد سیستم و نیز، کاهش مصرف انرژی دیده می‌شود. همچنین، با اضافه شدن چندین کنترلر دمایی به اجزا مختلف سیستم، بهره‌وری بیشتر انرژی در سیستم‌ها مشاهده میشود. در واقع افزودن کنترلرهای دمایی، موجب می‌شود تا از تولید گرما در شرایطی که گرمای مازاد نیاز نیست جلوگیری شود. این امر موجع‌به مصرف کمتر برق در هیترهای گرمایشی تانک‌ها و نیز کمپرسور پمپ حرارتی می‌شود. در نهایت با تغییرات در پیکربندی سیستم‌ها در یک سناریو ضریب عملکرد 3.65 در روزهای سرد سال در یک پیکربندی بدون حضور کلکتور خورشیدی، و ضریب عملکرد 3.3 در روزهای گرم سال با حضور کلکتور خورشیدی و نیز با تغییر نوع لوله‌های مبدل زمینی رسید. همچنین مصرف انرژی کل سیستم از 172.4 MWh/year به 68.5 MWh/year کاهش یافت و با احتساب توان تولیدی شبکه صفحات فتوولتائیک، مصرف کل سیستم به 4.5 MWh/year کاهش یافت. از طرفی راندمان ککلتور خورشیدی درسناریو آخر به 0.53 رسید. در پایان نیز، دو پارامتر اقتصادی و زیست محیطی برای همه سناریوها محاسبه شده و با حالت سیتسم تهویه مطبوع متداول مقایسه خواهند شد.

کلمات کلیدی:
پمپ‌ حرارتی منبع زمینی، کلکتور خورشیدی، صفحات خورشیدی (فتوولتائیک)، مبدل‌ حرارتی منبع زمینی دو لوله‌ای، مبدل حرارتی پوسته لوله

جهت مدیریت ریسک زنجیره های تامین، ذینفعان زنجیره می بایست جهت بهره مندی از فواید فن آوری نوظهور بلاک چین ، موانع پیش روی عملیاتی نمودن آن را درک نموده و در این خصوص برنامه ریزی نمایند .
هدف از انجام پژوهش حاضر ، تدوین یک مدل مفهومی که به بررسی روابط علت و معلولی میان محیط تجاری با نوسانات و پیچیدگی و عدم قطعیت و مبهم ، ساختارهایی برگرفته از مدل پذیرش فناوری ، تاب‌آوری و قصد رفتاری مدیران عملیاتی به‌منظور پذیرش فناوری اطلاعات در مدیریت ریسک می باشد. در این خصوص مدل پیشنهادی، از طریق مدل‌سازی معادلات ساختاری و همچنین جمع‌آوری پاسخ‌های 80 نفر از مدیران اجرایی در زنجیره فولاد کشور که توسط پرسش نامه در شرایط پسا کرونایی مورد سوال و تحلیل قرار گرفته اند، صورت پذیرفته است. تحلیل آماری با نرم افزارهای SPSS و Smart PLS صورت پذیرفته است.
یافته‌های بدست آمده از تحلیل های صورت گرفته حاکی از آن است که تاثیر محیط تجاری با نوسانات و پیچیدگی و عدم قطعیت و شرایط مبهم بر منفعت ادراک شده و راحتی استفاده از فناوری بلاکچین جهت مدیریت ریسک تأثیر گذار می باشد. همچنین درک مزایای فن آوری بلاک چین و پیاده سازی فناوری های کاربر پسند در قصد به‌کارگیری فن آوری بلاک چین در رابطه با مدیریت ریسک زنجیره تامین از تاثیر مثبت و معناداری برخوردار است، در صورتی که فاکتور تاب آوری در پذیرش فن آوری مذکور تاثیر معنا داری ندارد. طبق یافته‌های بدست آمده، در پژوهش حاضر جهت ارزیابی امکان پذیری و مناسب بودن پذیرش فن آوری بلاکچین در هر زمینه (نظیر مدیریت ریسک) مواردی پیشنهاد شده است.

کلیدواژه:
پذیرش فناوری بلاکچین، مدیریت ریسک عملیاتی، زنجیره تامین، صنعت فولاد ایران

ساختمانها بهویژه ساختمانهای مسکونی، مصرفکنندگان اصلی انرژی در سراسر جهان هستند. بنابراین، هدف-گذاری ساختمانهای موجود برای مداخله در این صنعت جهت کاهش قابل ملاحظه اثرات نامطلوب ساختمانها بر محیطزیست و اقتصاد امری ضروری میباشد. با توجه به پیچیدهبودن محاسبات انرژی ساختمانها و شرایط قیمتگذاری انرژی در کشور ایران، مقاومسازی ساختمانها از منظر انرژی یک چالش بزرگ برای طراحان و سرمایهگذاران در این بخش میباشد. در تحقیق حاضر، برای مقابله با زمانبر بودن و پیچیدگی محاسبات از کوپل دو نرمافزار متلب و انرژی-پلاس برای اتصال فضای بهینهسازی به فضای مدلسازی استفاده میشود. همچنین برای ایجاد یک مبادله مطلوب بین شرایط اقتصادی پروژه و عوامل فنی و محیطی، سه تابع هدف مصرفی انرژی، آسایش حرارتی و ارزش خالص فعلی به-طور همزمان توسط الگوریتم بهینهسازی ژنتیک مرتبسازی نامغلوب بهینه میشوند. سیستمهای تهویه مطبوع، دماهای تنظیم، عایقهای سقف و دیوار و انواع پنجره متغیرهای تصمیمگیری در این مسئله بهینهسازی میباشند. در ادامه و با توجه به یارانههای انرژی در کشور ایران، تأثیر افزایش قیمت تورم انرژی نیز بر توابع هدف بررسی شد. نتایج نشان دادند که با توجه به شرایط موجود قیمتگذاری انرژی در ایران، بسیاری از راهحلهای بهینه سودآور نخواهند بود و بیشترین سودآوری پروژه برابر با 14320 دلار خواهد بود. در این شرایط سیستم پمپ زمینگرمایی با ضریب عملکرد 2/3 و سیستم اسپیلیت بیشترین تعداد را در بین پاسخهای بهینه داشتند. در سناریوی دوم تمامی راهحلها دارای سودآوری بودند و بیشترین سود پروژه برابر با 31846 دلار و انرژی مصرفی به 53471 کیلووات ساعت رسید. در انتها و در سناریوی سوم، میزان سودآوری پروژه با اندکی افزایش به 83177 و میزان کاهش مصرف انرژی نیز 27535 کیلووات ساعت گزارش شد. سیستم بویلر چگالشی با حداقل 32% فراوانی و سیستم اسپیلیت بههمراه اینورتور پراستفادهترین سیستمهای تهویه مطبوع شناسایی شدند. همچنین مشخص شد که سیستمهای تجدیدپذیر مثل پمپ گرمایی با منبع زمین با درصد مشارکت حداقل 37% میتوانند مفید واقع شوند. درخصوص عایقها و پنجرهها نیز باید گفت که عایقکاری و تعویض پنجرهها تقریباً در 100% راهحلها در هرسه سناریو پیشنهاد شدهاند و عایق پشممعدنی در بیش از دوسوم راهحلها برای عایقکاری دیوارهای خارجی پیشنهاد شدهاند.
کلمات کلیدی: بهینهسازی انرژی ساختمان؛ الگوریتمهای بهینهسازی چندهدفه؛ تجزیه و تحلیل بهینه هزینه، مصرف انرژی و شاخص آسایش حرارتی

نوشتار پیش‌رو کوششی است در راستای مطالعه هنجارسازی بین‌الملل توسط نهادهای غیردولتی مالی بین‌المللی با تأکید بر مطالعه رویه نهادهای استانداردگذار. با توجه به سرعت بالای تحولات جهانی، ظهور نهادهای استانداردگذار که عمدتاً نهادهایی با ماهیت غیردولتی هستند، امری اجتناب‌ناپذیر و حقیقتی انکارناپذیر است. نهادهای غیردولتی، برآمده از اراده جمعی دولت‌ها نیستند، اگرچه ممکن است دولت‌ها اعضای این نهادها باشند. در بسیاری از موارد، این نهادها خاستگاهی داخلی دارند، به بیان دیگر، این نهادها از حقوق داخلی کشورها سرچشمه می‌گیرند.
ظهور نهادهای غیردولتی و استانداردگذار در عرصه بین‌المللی، باعث تسریع در روند قانونگذاری و هنجارسازی غیررسمی در حقوق بین‌الملل شده است. این نهادها با صدور توصیه‌نامه‌ها، استانداردهایی را در قالب وارد جامعه بین‌المللی می‌کنند و لذا سایر کشورها و دولت‌ها با توجه به سازوکارهای موجود در این نهادها، ملزم به پیروی از این استانداردها می‌شوند. مطالعه نقش و جایگاه و نیز سازوکار هنجارسازی و استانداردگذاری این نهادها می‌تواند در بسیاری از موارد برای کشورها راهگشا باشد.
سوال اصلی این پژوهش این است که نهادهای مالی بین‌المللی غیردولتی در فرایند تصمیم‌گیری هنجارساز و استانداردگذار خود چه تأثیری بر سیاست‌های دولت‌ها گذاشته‌اند. کارکرد هنجارسازی نهادهای استانداردگذار از طریق صدور دستورالعمل‌ها، توصیه‌نامه‌ها، رهنمودها، گزارشات، صورت جلسات، قطعنامه‌ها، اعلامیه‌های مختلف این نهادها در قالب پیکره سازمان‌های غیردولتی و خارج از ملل متحد تحقق می‌یابد. مهم‌ترین پیامد و دستاورد هنجارسازی (و نیز قانون‌سازی) نهادهای استانداردگذار، فراهم آوردن زمینه شکل‌گیری قواعد جدید بین‌المللی و درنهایت کمک به تدوین و توسعه حقوق بین‌الملل‌است.
این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی (تحلیل محتوا) قصد دارد تا ضمن تبیین نحوه هنجارسازی در عرصه بین‌المللی، نقش این نهادها را در هنجارسازی بین‌المللی را از داده‌های کیفی موجود در منابع حقوق بین‌المللی استخراج نماید. تلاش می‌شود تا داده‌های کیفی مستفاد در تحقیق با ابزار کتابخانه‌ای جمع‌آوری شوند. اصلی‌ترین بخش از منابع پژوهش حاضر مطالعه رویه عملی گروه ویژه اقدام مالی و متعاقب آن اسناد منتشره توسط این نهاد است. لذا تأکید بر رویه عملی و متن در این پژوهش از اهمیت بالایی برخوردار است.
واژگان کلیدی: هنجارسازی، استانداردگذاری، حقوق بین‌الملل، گروه ویژه اقدام مالی، قانونگذاری، توصیه‌نامه

ریشه‌های تاریخی، فرهنگی، قومیتی، زبانی و دینی مشترک، مابین دو کشورِ ایران و جمهوری آذربایجان منجر به شکل‌گیری وضعیت خاصی شده است که مسائل نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و همچنین ژئوپلیتیکی و ژئواِکونومیکی در این وضعیت خاص تاثیرات ویژ‌ه‌ای گذاشته‌اند، از این جهت که وجه مشترکات تحت تاثیر عوامل و زمینه‌های مختلفی شرایط را برای دوری هرچه بیشتر بین این دو کشور، فراهم کرده است.
هدف از این پژوهش بررسی زمینه‌ها و عوامل بروز امنیتی شده بر اساس چارچوب نظری بوزان و همچنین ایجاد درهم تنیدگی با چارچوب نظری ژئواِکونومیک است، از این جهت که امنیتی شدن و تنش‌های ایجاد شده مابین دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان می‌تواند در زمینه ترانزیت از مسیر دو کشور اختلال ایجاد کند و کریدور شمال-جنوب از سه بال‌شرقی، میانه و غربی از سمت دریاچه‌خزر، متشکل می‌باشد و بال‌غربی(مسیر اصلی) از ایران و جمهوری آذربایجان عبور می‌کند و تحت تاثیر این اختلال‌ها، قرار گرفته است و در این راستا نقش بازیگران منطقه‌ای(ترکیه، اسرائیل و پاکستان)، بین‌المللی(آمریکا، اتحادیه اروپا و چین)، بازیگران فعال کریدور شمال-جنوب(روسیه، هند، قزاقستان و ترکمنستان) و همچنین تنش فراکریدوری(جنگ روسیه و اوکراین)، مورد توجه قرار گرفته است و در این ارتباط، جنگ دوم قراباغ(پیروزی باکو بر ایروان) منجر به شکلگیری رخداد برسازنده‌ای(تنش مابین جمهوری آذربایجان و ایران) شد، که بال‌غربی کریدور شمال-جنوب را با اختلال رو به رو کرد و این موضوع تحت تاثیر رخداد شتاب‌زا(جنگ روسیه و اوکراین) تشدید شده و بال‌شرقی را فعال کرد.
فرضیه ما در این پژوهش ضمن تاکید بر تنش و همچنین پرهزینه شدن انتقال از مسیر جمهوری آذربایجان، امکان‌پذیر بودن مسیرهای جایگزین به طرف روسیه و اتحادیه اروپا را مورد تاکید قرار داده است و این پژوهش براساس روش‌ کتابخانه‌ای و با بهره‌گیری از اسناد موجود ایجاد شده است و از طریق منابع اینترنتی و منابع مکتوب به تحلیل و ارزیابی مسئله پرداخته‌ شده است.

واژگان کلیدی
جمهوری اسلامی ایران، جمهوری آذربایجان، امنیتی شدن، تنش، کریدور شمال-جنوب

یکی از مهم‌ترین اهداف سرمایه‌گذاری تخصیص سرمایه به مجموعه‌ای از دارایی‌ها برای به حداکثر رساندن بازده و به‌حداقل‌رساندن ریسک است. نظریه انتخاب سهام و بهینه‌سازی پرتفولیو یکی از مسائل بنیادی در مباحث مالی و سرمایه‌گذاری است. در بازار سهام سرمایه‌گذاران ابتدا بازده مورد انتظار خود را مشخص و سپس وزن بهینه سرمایه‌گذاری در هر دارایی را تعیین می‌کنند. از این‌رو پیش‌بینی دقیق‌تر بازده در عملکرد سبد تشکیل شده نقش اساسی دارد. ازآنجاکه استفاده از مدل‌های یادگیری ماشین و یادگیری عمیق در سالیان اخیر رشد چشمگیری داشته است و از طرفی مدل‌های اقتصادسنجی محدودیت‌های خاص خود را در مسائل پیش‌بینی دارند، در این پژوهش با به‌کارگیری روش‌های مبتنی بر هوش مصنوعی سری زمانی بازده دارایی‌ها پیش‌بینی می‌شود و سپس پرتفولیوی بهینه سهام تشکیل‌ و کارایی آن‌ها مقایسه می‌شود. ادغام این روش‌های پیش‌بینی بازده سهام تشکیل‌دهنده پرتفولیو با روش‌های بهینه‌سازی می‌تواند عملکرد مدل‌ها را بهبود بخشد. در این پژوهش از شرکت‌های موجود در شاخص 30 شرکت برتر در بازة زمانی فروردین 1390 تا اسفند 1400 استفاده شده است و پس از جمع‌آوری داده‌ها دو روش یادگیری عمیق" LSTM-CNN" و "شبکه عصبی پیچشی" (CNN) ، یک روش یادگیری ماشین "جنگل تصادفی" (RF) و یک روش اقتصادسنجی بر روی سهام منتخب مورد آزمون قرار گرفتند و نتایج پیش‌بینی بازده با معیارهای ارزیابی مقایسه و در مرحله بعد پرتفولیوی بهینة حاصل از این سهام با 3 روش ماکزیمم نسبت شارپ، ارزش در معرض خطر شرطی و وزن‌های برابر تشکیل و سپس نتایج حاصل از این روش‌ها توسط دو معیار نسبت سورتینو و نسبت شارپ مقایسه شده است.
مطابق نتایج حاصل‌شده در این پژوهش بازده‌های پیش‌بینی شده با روش ترکیبی CNN-LSTM نسبت به سایر روش‌ها دقت بالاتری دارد و همچنین پرتفولیو تشکیل‌شده از بازده‌های پیش‌بینی شده با این روش و مبتنی بر ارزش در معرض خطر شرطی باتوجه‌به معیارهای پژوهش نتیجه بهتری نسبت به سایر استراتژی‌ها دارد.

واژه‌هاي كليدی: بهینه‌سازی پرتفولیو، یادگیری ماشین، یادگیری عمیق، جنگل تصادفی، حافظه طولانی کوتاه‌مدت

امروزه کشورهای مختلف با توجه به ظرفیت‌های داخلی و فرصت‌های بین‌المللی خود، اقدام به ساخت برند ملی به روشهای مختلفی می‌کنند تا تصویر قدرتمند و جذابی در اذهان مردمان جهان ایجاد شود. دیپلماسی اقتصادی و تجاری فن پیاده‌سازی سیاست خارجی است که از توان اقتصادی در سطوح دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی به منظور تامین منافع ملی بهره‌مند می‌شود. بدون تردید وظیفه هر دولتی آن است که امکانات لازم برای ارتقای سطح توانمندی و رفاه را برای مردم فراهم کند تا بتواند وجهه ملی کشور را ارتقا دهد. هدف کلی این پژوهش شناخت ابعاد و مولفه های دیپلماسی اقتصادی و تجاری و تاثیر آن بر برند ملی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از عناصر تاثیر گذار بر تصویر ملی کشورهاست. جهت شناسایی عناصر اقتصادی و تجاری موثر بر روی برند ملی ابتدا چهار عنصر توسعه صادرات، جذب سرمایه‌گذاری خارجی، گردشگری و مهاجرت مبتنی بر دو شاخص نظری «آنهولت» و «قدرت برند کشوری» به دست آمد. در گام دوم، با افرادی که در حوزه روابط اقتصادی و تجاری بین الملل از خبرگی آکادمیک و تجربی برخوردار بودند مصاحبه‌های عمیق صورت گرفت. سپس با تجزیه و تحلیل این مصاحبه ها به روش تحلیل مضمون، ابعاد و مولفه های تاثیر دیپلماسی اقتصادی و تجاری بر برند ملی جمهوری اسلامی ایران ذیل 37 مضمون سازمان دهنده و 14 مضمون فراگیر ارائه گردید. یافته های این پژوهش نشان می‌دهد برای ارتقای برند ملی نیاز به فراهم کردن محموعه ای از اقدامات است که بخشی از این الزامات مربوط به الگوی کشورهای موفق می شود و نیاز به بومی سازی مطابق با ملاحظات ایرانی- اسلامی دارد. همچنین در نهایت به راهکارهای ارتقای برند ملی با استفاده از دیپلماسی اقتصادی و تجاری اشاره شده است.

واژگان کلیدی: برند ملی، تصویر ملی، دیپلماسی اقتصادی، دیپلماسی تجاری، بازاریابی سیاسی بین‌الملل.

امروزه تشخیص رویداد نامتعارف که از آن با نام ناهنجاری یاد می‌شود در زمینه های مختلف مانند صنعت، پزشکی، هنر و کشاورزی اهمیت فراوانی پیدا کرده است و کاربرد هایی از جمله تشخیص کیفیت مواد غذایی، تشخیص ناهماهنگی در محیط های کاری، تشخیص بیماری در تصاویر پزشکی، تشخیص آثار هنری تقلبی و تشخیص محصولات کشاورزی ناسالم را دارد. چالش های فراوانی هنگام تشخیص ناهنجاری در تصاویر وجود دارد که می‌توان به غنی نبودن تصویر ورودی برای یادگیری یک بازنمایی مناسب، نبود نمونه های کافی برای یادگیری مدل، هزنیه محاسباتی بالای روش های موجود و دقت های نامناسب اشاره کرد. در مطالعات اخیر، از بین روش های موجود؛ استفاده از یادگیری عمیق و شبکه های عصبی عمیق برای تشخیص ناهنجاری در رویکرد های مختلف با نظارت ، بدون نظارت و یادگیری تقویتی مورد استقبال قرار گرفته اند. در این پایان نامه ابتدا با بررسی رویکردهای مختلف حل مسئله تشخیص ناهنجاری، به دسته بندی و بیان مزایا و معایب هر یک از پژوهش های پیشین در این حوزه پرداخته شده است. سپس با تمرکز بر رویکرد فشرده سازی و چکانش دانش و به طور خاص معماری معلم ‐دانش آموز به بررسی این مسئله از جنبه های مختلف پرداخته شده است و با بیان چهار روش سعی در بهبود کاستی های روش های پیشین شده است. در روش های اول و دوم با توجه ویژه به مدل دانش آموز و تزریق نوفه به ورودی و لایه های میانی مدل دانش آموز، سعی در افزایش کارایی این مدل شده است که نتایج حاصل از آن تا ٣درصد بهبود معیار AUCROC را گزارش می‌کنند. در روش های سوم و چهارم با تمرکز بر روی فرآیند چکانش دانش و ارائه روش هایی مبتنی بر جمع برداری و سازوکار توجه سعی در بهبود عملکرد روش های موجود در پژوهش های پیشین چکانش دانش در تشخیص ناهنجاری شده است که نتایج حاصل از آن ها نیز تا ٢درصد بهبود را نسبت به پژوهش پایه بر روی مجموعه دادگان محک استاندارد گزارش می‌کنند.
کلید واژه‌ها: تشخیص ناهنجاری، یادگیری عمیق، شبکه های عصبی عمیق

در محیط‌های رقابتی امروزی، شرکت‌ها برای مقابله با چالش‌های موجود در بازار باید مقرون به صرفه، سازگار با محیط زیست و اجتماعی پسند باشند. سیستم‌ تولیدی با قابلیت بازپیکربندی (RMS) یکی از پارادایم های جذاب تولید است که برای برآوردن این الزامات پدید آمده ‌است. اجرای یک برنامه‌ی زمان‌بندی مناسب در این محیط می‌تواند تاثیر بسزایی در رشد و موفقیت سازمان‌های تولیدی داشته باشد. از سوی دیگر، در اکثر مسائل زمان‌بندی فرض بر این است که ماشین در طول افق برنامه‌ریزی به طور پیوسته کار می‌کند. این فرض در بسیاری از محیط‌های تولیدی غیرواقعی است و ماشین معمولاً به دلیل عواملی نظیر عملیات نگهداری و تعمیرات در بازه یا بازه‌هایی از زمان ممکن است در دسترس نباشد. از این رو این پایان‌نامه به مسئله‌‌ی زمان‌بندی در محیط RMS می‌پردازد به‌طوریکه در طول دوره‌ی زمانی بدلیل یکسری عوامل ماشین‌ها می‌توانند از دسترس خارج شوند. در این پایان‌نامه دو مسئله‌ی متفاوت مدل‌سازی شده است که از لحاظ محدودیت‌های عدم دسترسی ازهم متمایز هستند و هرماشین شامل تعدادی بازه‌ی عدم دسترسی است. در این راستا دو مدل مختلف برنامه‌ریزی خطی عددصحیح مختلط (MILP) ارائه شده که باتوجه به پیچیدگی بالای آن ، برای هرکدام از روش برنامه‌ریزی محدودیت (CP) جهت حل مسئله استفاده شده است. سپس، در هر کدام از مسئله‌ها، این دو نوع مدل بایکدیگر قیاس شدند و نتایج محاسباتی برای ارزیابی عملکرد و کارایی رویکرد حل پیشنهادی آورده شده است. نتایج حاکی از آن است که مدل CP در مسئله‌ی اول سریعتر و بهتر از مدل MILP درحل نمونه‌های با اندازه متوسط و بزرگ عمل می‌کند. درحالی‌که در مسئله‌ی دوم، علی رغم اینکه مدل CP سریعتر به بهترین جواب می‌رسد، اما اثبات بهینگی توسط مدل MILP نسبت به مدل CP سریعتر صورت می‌گیرد.
واژه‌های کلیدی: سیستم تولیدی با قابلیت بازپیکربندی، نگهداری و تعمیرات، محدودیت دسترسی به ماشین‌ها ، زمان‌بندی، برنامه‌ریزی محدودیت

در این پایان‌نامه به بررسی دو مدل قیمت‌گذاری اختیار معامله بلک شولز و درخت دوجمله‌ای تحت پنج روش پرداخته شده است. مدل بلک شولز با تلاطم شش ماهه، یک‌ساله، استفاده از نوسان ضمنی روز قبل، استفاده از نوسان ضمنی پرمعامله‌ترین اختیار معامله هر سررسید برای هر نماد و در آخر مدل قیمت‌گذاری درخت دو جمله‌اي. نتايج بدست‌آمده از هر پنج روش با معيار RMSE با قيمت‌هاي واقعي بازار مقايسه شده است. نتايج بدست آمده نشان مي‌دهد كه مدل بلك شولز با دو روش مختلف استفاده از تلاطم ضمني نزديك‌ترين نتايج را به قيمت هاي واقعي بازار برآورد مي‌كنند. از هشت سهم بررسي شده پنج سهم وتجارت، خودرو، وبصادر، خساپا و فولاد با استفاده از تلاطم ضمني پرمعامله‌ترين اختيار معامله هر سررسيد بهترين نتيجه و سه سهم اخابر، وبملت و فملي با استفاده از روش تلاطم ضمني روز قبل بهترين نتيجه را داده‌اند.
واژه‌های کلیدی:
قيمت‌گذاري اختيار معامله، مدل بلك شولز، مدل درخت دو جمله‌اي، تلاطم ضمني

چکیده
آمایش سرزمین با سابقه فعالیت بیش از نیمقرن، در قالب قوانین و مقررات و طرح های مطالعاتی انجام شده است، اما در بعد عملیاتی اثربخشی مطلوبی در توزیع مناسب فعالیت ها به تناسب قابلیت های سرزمین ایران نداشته است و در حال حاضر کشور با چالش های اساسی مواجه است. عدم تعادل هاي ناحيهای و افزایش میزان ناهنجاری های فضایی تخریب محیط زیست، افزايش آسیب پذیری شهرها و روستاها در مقابل مخاطرات طبیعی و انسانی و وجود انواع نابرابری ها در حال حاضر بیشتر از هر موقع وجود دارد که حاکی از مشکلات متعددی است که در عملکرد نظام برنامه‌ریزی ایجاد شده است و نظام آمایش سرزمین را به چالش کشیده است. این تحقیق در پی آسیب شناسی نظام برنامه ریزی آمایش سرزمین در ایران است. نوع تحقیق کاربردی توسعه ای است. جامعه آماری کارشناسان و متخصصان صاحب نظر در حیطه آمایش سرزمین هستند. مورد مطالعه نظام برنامه ریزی آمایش سرزمین در ایران است. پژوهش مبتنی بر روش آمیخته است. برای گردآوری داده ها از روش پویش محیطی (مصاحبه نیمه ساختاریافته با افراد کارشناس و باتجربه، مقالات مرتبط، گزارش های سازمان های مرتبط و پرسشنامه) استفاده شده است. حجم نمونه برای انجام مصاحبه ۴۰ کارشناس و روش نمونه گیری نظری بود. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار های میک مک و مکتور (روش تحلیل ساختاری) و نرم افزار مکس کیودا (روش گرندد تئوری) استفاده شده است. نتایج نرم افزار میک مک نشان داد از جمله مهمترین عوامل کلیدی که در ناکارآمدی آمایش سرزمین نقش دارند عبارتند از: بر مبنا قرار ندادن مطالعات آمایشی توسط دستگاه های اجرایی (عدم ارتباط علم با عمل)، ساختار برنامه ریزی سیاسی و بخشی در مقابل آمایش فرابخشی و سردرگمی و بی نظمی در نظام برنامهریزی و بخصوص برنامه ریزی آمایش سرزمین. نتایج نرم افزار مکتور نشان داد، که نظام آمایش سرزمین دچار ناپایداری است و عوامل و بازیگران متعددی در این ناپایداری دخیل هستند برخی تصمیم گیران چند عملکردی دارای تاثیرگذارترین نقش در نظام آمایشسرزمین هستند و از قدرت بالایی در اختصاص، توزیع و کنترل منابع برخوردار هستند و به شکل دولت پنهان در نظام برنامهریزی آمایش سرزمین عمل می کنند. بر اساس نتایج این بخش، بیشترین همگرایی بازیگران آمایش سرزمین با هدف ملاحظات امنيتي و دفاعي بوده است. یافته هاحاکی از آن است با توجه به قرار گرفتن عوامل و بازیگران متعدد در بخش کلیدی نظام آمایش سرزمین قابلیت تغییر و تحول با بعضی اصلاحات و اقدامات ساختاری وجود دارد که مستلزم در دستور کار قرار گرفتن آمایش سرزمین است. نتایج نرم افزار مکس کیودا حاکی از آن است که نارسائی های مربوط به مقوله ساختاری- کارکردی دارای بیشترین فراوانی و تکرار و اهمیت از دیدگاه مصاحبه شوندگان و تحلیل اسناد بوده است.
کلمات کلیدی؛ فضا، برنامه ریزی،برنامه ریزی فضایی، آمایش سرزمین، حکمروایی فضایی، ایران.

نظر به بالارفتن سن جمعیت در سراسر جهان، صنعت مراقبت‌های بهداشتی از جمله بیمارستان‌ها با روند فزاینده‌ای از بیماران و جراحی‌ها مواجه هستند. اتاق‌های جراحی از مهم‌ترین و پرهزینه‌ترین بخش‌های یک بیمارستان هستند که بخش قابل‌توجهی از درآمد و سود را برای آن ایجاد می‌کنند. بدیهی است، زمان‌بندی مناسب و صحیح بخش مذکور و همچنین کاهش هزینه‌های این اتاق‌ها تأثیر بسزایی بر کارایی و سودآوری بیمارستان خواهد داشت. بااین‌وجود، نظر به محدودیت منابع و حضور ذی‌نفعان متعدد، مدیریت کارا و زمان‌بندی بهینه‌ی این بخش امری بسیار چالش‌برانگیز است.
هدف این پژوهش بررسی مسئله‌ی زمان‌بندی یکپارچه‌ی اتاق‌های جراحی و کارکنان آن با درنظرگرفتن زمان استراحت ناهار شناور اعضای جراحی و احتمال شیوع ویروس در اتاق‌های جراحی است. توابع هدف مدل پیشنهادی شامل کاهش کلیه‌ی هزینه‌های مرتبط با بخش جراحی و همچنین کاهش خطر شیوع ویروس در راستای افزایش ایمنی و سلامت بیماران و تیم‌های جراحی حاضر در این بخش است. جهت حل مسئله، در پژوهش پیش‌رو، یک مدل ریاضی عدد صحیح مختلط ارائه شده است. سپس به دلیل پیچیدگی بالای مسئله، به‌منظور مدل‌سازی مجدد و حل مسئله‌ی پیشنهادی از رویکرد برنامه‌ریزی محدودیت استفاده شده است. پس از حل مسئله توسط هر دو رویکرد، عملکرد مدل برنامه‌ریزی محدودیت به کمک مدل ریاضی اعتبارسنجی شده است. در گام بعد، مثال‌های عددی برای آزمودن هر دو روش مذکور در زمان مشابه ارائه شده و نشان ‌داده‌شده که در مدت زمان یکسان، مدل برنامه‌ریزی محدودیت نسبت به مدل ریاضی عملکرد بهتری به‌ویژه در مواجهه با مسائل متوسط و بزرگ دارد. در نهایت، مدل نام‌برده بر روی یک مورد مطالعه‌ی واقعی پیاده‌سازی شده و نتایج به‌دست‌آمده از آنها با یکدیگر مقایسه و مورد بررسی قرار گرفت.
واژه‌های کلیدی: زمان‌بندی اتاق جراحی، زمان‌بندی اعضای جراحی، استراحت ناهار شناور، ظهور بیماری همه‌گیر، برنامه‌ریزی محدودیت 

سامانه دارو در چسب يکی از انواع سامانه‌های دارورسانی تراپوستی است که به دلیل سهولت در طراحی و تولید، توجه زيادی را به خود جلب کرده است. چالش‌ این سامانه‌ها، تأثیر برهم‌کنش‌ دارو و پلیمر بر خواص چسبندگی، محتوای دارو و سینتیک رهایش آن است. در این پژوهش، به‌منظور دستیابی به چسب فشارحساس با شکست چسبی و استحکام برشی بالا در کنار ایجاد تعادل میان محتوای دارو و رهایش آن، از نانوذرات هسته/ پوسته پلی‌سیلسسکیوکسان/ اکریلیک استفاده شد. اين پارامترها با افزایش چگالی عددی نانوذرات هسته و تغییر ترکیب‌درصد کومونومرهای پوسته با میزان آبدوستی و حصول Tg متفاوت تنظيم شد؛ بدین صورت که پوسته متشکل از 82 درصد وزنی بوتيل اکريلات (BA) به عنوان مونومر نرم و 18 درصد وزنی متيل متاکريلات (MMA) به عنوان مونومر سخت بود و در دو فرمول‌بندی نیز، بخشی از مونومر MMA با مونومرهای وينيل استات (VAc) يا اکريليک اسيد (AA) برای افزايش آبدوستی پوسته پليمری جايگزين شد. متوسط قطر نانوذرات برای هسته و اغلب نانوذرات هسته/ پوسته سنتز‌شده به ترتیب 39 و کمتر از 100 نانومتر بود. کاهش ضخامت پوسته پلیمری با افزایش مقدار نانوذرات هسته، از طریق کاهش گرانروی ذاتی زنجیرهای پلیمری جداشده از پوسته تأیید شد. پس از بارگذاری کتوپروفن در چسب‌های لاتکسی جدایی اجزای سخت‌تر از نرم‌تر مشاهده شد؛ به‌طوری‌که موجب کاهش Tg اصلی نمونه‌ها شد. با افزایش مقدار نانوذره، ضمن تغيير نوع شکست چسب‌ها از هم‌چسبی به چسبی، زمان تحمل بار يک کيلوگرمی توسط چسب در آزمون استحکام برشی ايستا افزایش یافت و اگرچه نیروی پوست‌کنی به‌دلیل رخداد شکست چسبی کاهش نشان داد، اما همچنان در محدوده مناسب برای استفاده به عنوان پچ تراپوستی بود. با حضور VAc در پلیمر پوسته استحکام هم‌چسبی و چسبندگی کاهش یافت اما میزان رشته‌شوندگی و حفره‌زایی افزايش نشان داد. اين در حالی بود که حضور AA در پلیمر پوسته، استحکام چسبندگی و هم‌چسبی را به‌طور هم‌زمان افزایش داد. برازش نمودار سینتیک رهایش و نفوذ پوستی در 24 و 48 ساعت نشان داد با افزایش مقدار نانوذرات هسته، تطابق سینتیک رهایش دارو با مدل‌ هیگوچی بیشتر شد و افزایش شاخص توانی در مدل برازش‌شده کورسمِیِر و پپاس تا 5/0، نشان از تغییر سازوکار نفوذ از شبه‌فیکی به فیکی داشت. همچنین کاهش شار نفوذ پوستی در حالت پایا با افزایش مقدار نانوذرات نشان از رهایش کنترل‌شده‌تری داشت. در نهایت، پچ‌ها علاوه بر برخورداری از خواص مطلوب مکانیکی و چسبندگی و نفوذ پوستی کنترل‌شده، بازده بالاتری نسبت به پچ‌های تجاری یا پژوهش‌های مشابه داشتند.
کليدواژه‌ها: پچ دارو در چسب، چسب فشارحساس اکریلیک، نانوذرات پلی‌سیلسسکیوکسان، چسبندگی، رهایش دارو، کتوپروفن، نفوذ پوستی

اینترنت اشیا از جمله مفاهیمی است که اگرچه در سالیان اخیر در جوامع علمی و صنعتی جایگاه مهمی پیدا کرده است اما همچنان چالش های مختلفی از جمله مصرف توان و مقیاس پذیری پیش روی آن بوده است. در شبکه هایی که با کمک باتری ها تغذیه میشوند لازم است تا حد ممکن مصرف توان بهینه سازی شود تا به این ترتیب بتوان طول عمر شبکه را به بیشترین حد ممکن رساند. از طرفی با توجه به تعداد زیاد دستگاه های متصل در شبکه اینترنت اشیا، لازم است تا تعداد دستگاه های متصل به ازای هر درگاه بهینه سازی شود تا در نهایت در یک شبکه نیاز به قرارگیری تعداد درگاه کمتری وجود داشته باشد. با توجه به این موارد در طی این پژوهش با کمک روش های مبتنی بر شبیه سازی، پارامترهای خروجی یک شبکه نظیر توان مصرفی و نرخ ارسال صحیح بسته ها برای تعداد زیادی از شبکه ها استخراج گردید و با کمک این داده ها و روش های یادگیری ماشین، مدلی جهت تخمین پارامترهای خروجی یک شبکه غیر معلوم ارائه گردید و در نهایت با کمک الگوریتم ژنتیک پارامترهای بهینه برای شبکه مذکور مشخص شد. در این قسمت نسبت به مقاله مبنا توان مصرفی 52.26 درصد و مقیاس پذیری 6.72 درصد بهبود یافتند. در گام مهم بعدی این شبکه با کمک یک درگاه و تعدادی گره انتهایی به صورت عملی پیاده سازی گردید و تنظیماتی که در گام قبلی به عنوان شرایط بهینه برای شبکه ارائه شده بودند به آن اعمال گردید. در این مرحله نیز توان مصرفی 32.24 درصد و مقیاس پذیری 4.58 درصد بهبود یافتند که به دلیل وجود برخی پارامترهای غیرقابل اندازه گیری و عدم قطعیت های موجود در محیط، نسبت به حالت شبیه سازی درصد بهبود کمتری حاصل شده است. با توجه به این نتایج میتوان ادعا نمود که روش پیشنهادی این پژوهش توانسته است نسبت به سایر روش های ارائه شده به برتری نسبی دست یابد.

کلیدواژه‌ها: اینترنت اشیا، لورا، بهینه سازی، مصرف توان، مقیاس پذیری، الگوریتم ژنتیک، یادگیری ماشین

همه‌گیری ویروس کووید-19 نیاز به واکسن و واکسیناسیون عمومی انسان‌ها را در سراسر جهان افزایش داده است و کشورها در حال تلاش هستند برای جلوگیری از شیوع بیشتر این ویروس، واکسن مناسب را تأمین کنند و واکسیناسیون همگانی را انجام دهند. ناکارآمدی زنجیرهتأمین واکسن باعث میشود تا میلیونها نفر از انسانها به طور کامل ایمنسازی نشوند و خطر جدی در ارتباط با بیماریهای واگیردار، آنها را تهدید نماید. در این تحقیق، یک رویکرد یکپارچه تصمیم‌گیری-بهینه‌سازی برای طراحی شبکه زنجیره ‌تأمین جهانی تاب‌آور و پایدار واکسن کووید-19 تحت شرایط عدم قطعیت با در نظر گرفتن لجستیک معکوس توسعه داده شده است. در فاز اول، کارایی تأمین‌کنندگان خارجی مواد اولیه و تولیدکنندگان خارجی واکسن توسط یک مدل تحلیل پوششی داده غیرشعاعی ارزیابی می‌شود. با استفاده از نتایج فاز اول، در فاز دوم، یک مدل بهینه‌سازی چند هدفه، چند محصولی، چند دوره‌ای و چند مده پیشنهاد می‌شود. توابع هدف مدل شامل حداقل ‌کردن کل هزینه‌های شبکه، حداقل کردن آلودگی‌های زیست‌محیطی و در نظر گرفتن اثرات اجتماعی (حداکثر کردن میزان توسعه منطقه‌ای و تأثیر تولید واکسن داخلی بر خودکفایی ملی و حداقل کردن تأثیر عوارض جانبی واکسن‌ها) می‌باشد. ریسک‌های اختلال جزئی و کامل در زنجیره ‌تأمین در نظر گرفته شده و به جهت کاهش اثرات اختلالات، چند استراتژی تاب‌آوری به‌کار گرفته شده است. نرخ ارز و بیمه حمل و نقل بین‌الملل به عنوان پارامترهای مالی مدل در نظر گرفته شده است. همچنین برای مواجهه با عدم قطعیت مسأله، یک مدل بهینه‌سازی تصادفی استوار پیاده‌سازی شده است. برای ارزیابی کاربردپذیری رویکرد پیشنهادی، از یک مطالعه موردی واقعی در ایران استفاده شده است. نهایتاً با تجزیه و تحلیل نتایج محاسباتی، بینش‌های مدیریتی مناسب بیان شده است. تجزیه و تحلیل‌های تحقیق بر روی (1) تعارض بین اهداف، (2) تأثیر ضریب ریسک‌گریزی بر مسأله، (3) روابط بین میزان تقاضا، کمبود و افزایش ظرفیت تسهیلات، (4) اثرات پارامترهای مالی بر روی متغیرهای تصمیم، (5) سهم پارامترهای پایداری اجتماعی بر روی اجزاء مدل، (6) تأثیر تغییر ظرفیت مراکز و وسایل نقلیه بر روی متغیرهای مدل پیشنهادی، (7) موازنه بین اختلالات و استراتژی‌های تاب‌آوری و (8) تعیین تأمین‌کنندگان کارآمد تمرکز دارد.
كليدواژه‌ها : زنجیره ‌تأمین واکسن، کووید-19، تاب‌آوری، پایداری، لجستیک معکوس، زنجیره ‌تأمین جهانی

تغییرات و پیامدهایی مانند آلودگی‌های زیست‌محیطی، کاهش سوخت‌های فسیلی و افزایش جمعیت، ارتباط مستقیمی با افزایش مصرف انرژی در سراسر جهان دارند؛ به همین دلیل، دولتمردان به منظور مقابله با این چالش‌ها، تمرکز خود را بر استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر به عنوان جایگزینی برای سوخت‌های فسیلی قرار داده‌اند. استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر، مزایای بسیاری مانند حفظ محیط‌زیست، ایجاد اشتغال، پایداری انرژی، رشد اقتصادی، کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی و تحقق توسعه پایدار در سطح جهانی دارد. از همین‌رو، اهمیت طراحی پایدار زنجیره‌تأمین انرژی تجدیدپذیر روز به روز افزایش پیدا می‌کند. با توجه به وجود انواع ریسک‌های اختلالی در زنجیره‌های تأمین موجود در دنیای واقعی و علی‌الخصوص انرژی‌های تجدیدپذیر، در نظر گرفتن انواع استراتژی‌های تاب‌آوری در طراحی زنجیره‌تأمین برای مقابله با ریسک‌های اختلالی مورد توجه طراحان قرار گرفته است. بنابراین در این پژوهش به ارائه یک مدل برنامه‌ریزی غیرخطی عددصحیح مختلط چندهدفه برای طراحی شبکه زنجیره‌تأمین پایدار و تاب‌آور انرژی تجدیدپذیر تحت ریسک‌های اختلالی پرداخته می‌شود. مدل ارائه شده به تعیین تصمیمات مکان‌یابی تسهیلات، انتخاب تکنولوژی، میزان جریان بین اجزای مختلف شبکه، میزان تفکیک و تولید، میزان ظرفیت و افزایش ظرفیت تفکیک و تولید و نگهداری سوخت‌های زیستی، تعداد کامیون‌های استفاده شده از هر ناوگان و منبع گازی مورد استفاده، جهت حداکثر کردن کل سود حاصل از فروش سوخت‌های زیستی و محصولات جانبی و حداقل کردن بیشترین میزان آلودگی بصری ناشی از انتقال پسماندهای شهری، می‌پردازد. همچنین با توجه به وجود عدم‌قطعیت در بحث تولید سوخت‌های زیستی، مفهوم عدم‌قطعیت در قیمت فروش محصولات و هزینه‌های تولید درنظر گرفته شده است. در انتها برای اعتبار سنجی مدل پیشنهادی، یک مطالعه موردی در دنیای واقعی در استان خراسان رضوي در نظر گرفته شده و با تجزیه و تحلیل نتایج محاسباتی، بینشهای مدیریتی مهم بیان شده است. نتایج نشان می‌دهد که با بروز سناریوهای مختلف، میزان سود کل زنجیره برای هر زنجیره متفاوت است. همچنین یافته‌ها نشان می‌دهد که بروز اختلال موجب کاهش سود زنجیره‌تأمین شده و مدیران شبکه برای جلوگیری از کاهش سود می‌توانند از استراتژی‌های تاب‌آوری استفاده کرده تا میزان کاهش سود را کمتر بکنند که تأثیر این استراتژی‌‌ها در نتایج بررسی شد. نتایج محاسباتی و بینش‌های مدیریتی به ذینفعان در فرآیند طراحی برای پروژه‌های سرمایه‌گذاری، کمک می‌کند.
واژه‌هاي كليدي: زنجیره‌تأمین انرژی تجدیدپذیر، زیست‌توده، پسماندهای شهری، زنجیره‌تأمین پایدار و تاب‌آور، عدم‌قطعیت.

زیرلایه متخلخل با مورفولوژی و ویژگی های مطلوب، نقش مهمی دربهبود عملکرد غشاهای فیلم نازک (نانو)کامپوزیتی (TFC/TFN)، در فرایند اسمز مستقیم (FO)، ایفا می کند. در سال های اخیر توجه زیادی به استفاده از نانوذرات گرافن اکساید و نوع اصلاح شده آن، برای بهبود ویژگیهای زیرلایه، در کاربرد فوق الذکر، صورت گرفته است. در این پژوهش، تأثیر افزودن نانوذرات گرافن اکساید (GO) پیوند خورده با سه وزن مولکولی متفاوت (600، 1500 و 6000 گرم برمول) از پلی‌اتیلن گلایکول، PEG، به زیرلایه پلی سولفونی، بر مورفولوژی زیرلایه و لایه فوقانی و همچنین، بر شار آب، شار نمک معکوس و پارامتر ساختاری غشاهای TFN نهایی، در یک فرآیند FO، بررسی شده است. نتایج حاصل از آزمون‌ زاویه تماس با آب نشان داد، نانوذره پیوند خورده با PEG دارای بالاترین جرم مولکولی، بیشترین افزایش درآب‌دوستی زیرلایه را به همراه دارد. همچنین، بر اساس داده های FE-SEM و AFM، افزودن نانوذرات اصلاح شده، به ویژه با افزایش جرم مولکولی PEG، علاوه بر ایجاد ساختار انگشتی شکلِ بیشتر و تخلخل بالاتر، زبری سطح زیرلایه را کاهش داده است. پیامد تغییر در مورفولوژی زیرلایه، تفاوت در ویژگیهای ساختاری لایه فوقانی پلی آمیدی غشاهای کامپوزیتی بود. به عبارت دیگر، لایه گزینشگر غشای TFN تهیه شده با زیر لایه حاوی نانوذره پیوند خورده با PEG دارای بالاترین جرم مولکولی، کمترین ضخامت و زبری سطح را نشان داده است. آزمون FO، اثراتِ مثبتی از اصلاح نانوذرات با افزایش جرم مولکولی PEG، بر عملکرد نهایی غشاهای نانوکامپوزیتی نشان داد. شار آب، در حضور خوراک آب خالص و محلول کشنده حاوی 2 مولار نمک سدیم کلراید، از مقدارLMH 25/11 برای غشای با زیر لایه بدون نانوذره، بترتیب، به مقادیرLMH 82/13،LMH 92/16،LMH 35/20 وLMH 41/23 برای غشاهای TFN، با زیرلایه های حاوی GO اولیه و پیوندخورده با PEG های دارای وزن مولکولی 600، 1500 و 6000 گرم بر مول افزایش یافت. به علاوه، ترتیب نسبت شار نمک معکوس به شار آب و پارامتر ساختاری غشاها، عکس روند فوق الذکر بود. نهایتاً، نتایج پژوهش حاضر از اهمیت طراحی صحیح ساختار و مورفولوژی زیر لایه غشاهای TFN، برای ایجاد توازن مطلوب در خواص فیزیکی و شار آب و شار نمک معکوس، در فرایند اسمز مستقیم، حکایت می کند.
کلمات کلیدی: غشای فیلم نازک نانوکامپوزیتی، اُسمز مستقیم، گرافن اکساید پیوند خورده با پلی‌اتیلن گلایکول، جرم مولکولی، مورفولوژی

چکیده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی عوامل و موانع موثر بر توسعه قابلیت‌های تجارت‌الکترونیک در تجارت بنگاه به بنگاه با محوریت شرکت‌های صادرکننده خرمای ایران می‌باشد. پژوهش حاضر از حیث هدف، اکتشافی، و از حیث روش انجام پژوهش، کیفی می‌باشد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها نیز مصاحبه نیمه‌ساختار یافته و روش تحلیل داده‌ها مبتنی بر تحلیل مضمون می‌باشد. بدین‌منظور، 10 نفر از صادرکنندگان و صاحب‌منصبان خبره در زمینه صادرات خرما مورد مصاحبه قرار گرفتند و درباره عوامل و موانع موثر بر توسعه قابلیت‌های تجارت‌الکترونیک در شرکت‌های صادرکننده خرمای ایران از آنان سوال پرسیده‌شد. داده‌های حاصل طی سه مرحله و به دو روش دستی و نرم‌افزاری (بااستفاده از نرم‌افزار مکس کیو‌ دی ا‌ِی نسخه 2018) کدگذاری گردیدند؛ در مرحله اول مفاهیم کلی، در مرحله دوم مقولات و در مرحله سوم مضامین مربوط به عوامل و موانع موثر بدست آمدند. روایی داده‌ها بااستفاده از بررسی مقالات موجود در ادبیات پژوهش و نیز نظرات مصاحبه‌شوندگان مورد ﺗﺄیید قرار گرفت. پایایی داده‌ها بااستفاده از روش ضریب هولستی تعیین گردید که میزان آن برای عوامل موثر 84/0 و برای موانع موثر 77/0 بدست آمد؛ درنتیجه، داده‌ها در هردو مورد از پایایی مناسبی برخوردار هستند. در پایان، 4 مضمون اصلی برای عوامل موثر شامل « عوامل اداری »، « عوامل فنی »، « عوامل مرتبط با بازاریابی و ارتباطات الکترونیکی » و « عوامل برون‌سازمانی » و 3 مضمون اصلی برای موانع شامل « موانع ساختاری »، « موانع سازمانی » و « موانع محیطی » بدست آمد و مضامین به‌دست‌آمده به‌همراه مقولات آنها با یافته‌های پژوهش‌های پیشین مقایسه گردیدند.

کلمات کلیدی: قابلیت‌های تجارت‌الکترونیک، صادرات، خرما، تجارت بنگاه‌به‌بنگاه، عوامل موثر

امروزه، ظهور مدل‌ خود ارتقا هوش مصنوعی، یعنی یادگیری ماشین، باعث پیدایش کاربرد‌های جدیدی در داوری تجاری بین‌المللی شده است که پا را از خط کشی‌های سنتی روش‌های آنلاین حل اختلاف فراتر می‌گذارد. به نظر می‌رسد که کاربرد هوش مصنوعی در حل‌وفصل اختلافات تجاری بین‌المللی به عنوان داور که خود اصالتا و بدون حضور انسان، توانایی یادگیری، ارتقا، نتیجه‌گیری را دارد، با توسعه قابلیت‌های فنی و نرم‌افزاری قابل پیاده‌سازی باشد؛ اگرچه، امکان‌سنجی فنی و حقوقی این کاربرد حاکی از وجود چالش‌هایی میان آن و اصول مهم داوری تجاری بین‌المللی است که نیازمند مدل‌سازی مقتضی می‌باشد. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و کاربردی و با هدف تدقیق ارتباط هوش مصنوعی و داوری تجاری بین‌المللی، به واکاوی کاربرد هوش مصنوعی در حل‌وفصل اختلافات تجاری به عنوان داور پرداخته است. یافته‌های بدست آمده از مطالعه دکترین و بررسی قوانین و مبانی داوری تجاری بین‌المللی حاکی از این است که قدرت نتیجه‌گیری استقرایی و استنتاجی هوش مصنوعی بر پایه مدل یادگیری ماشین، توضیح‌پذیری هوش مصنوعی و جمع‌آوری پایگاه داده کلان، مهم‌ترین قابلیت‌های فنی هوش مصنوعی داور هستند که نیاز به مدل‌سازی فنی دارند. و از سوی دیگر، جایگزینی داور حقیقی با هوش مصنوعی، محرمانگی آرای داوری هدف به منظور طراحی پایگاه داده کلان و آموزشی، صدور رای مستدل و قابل شناسایی و اجرا توسط هوش مصنوعی به عنوان مهم‌ترین چالش‌های حقوقی در نظر گرفته می‌شوند. در این راستا، نیاز است که علاوه بر مقرره‌گذاری حمایت‌گرایانه در حوزه هوش مصنوعی، واکاوی فنی و حقوقی مناسبی در جریان مدل‌سازی هوش مصنوعی به عنوان داور صورت پذیرد و هوش مصنوعی داور در ابتدا برای اختلافات کوچک مدل‌سازی گردد.
کلیدواژه‌ها:
کلید واژه: روش‌های آنلاین حل اختلاف، داوری تجاری بین‌المللی، هوش مصنوعی داور، یادگیری ماشین.

چکیده
گندم با دارا بودن ارزش غذایی بالا یکی از مهمترین غله در سبد غذایی بشر به شمار میرود. همچنان که اهمیت تولید بالای این محصول، آن را به یک محصول استراتژیک در دنیا مبدل کرده است؛ انواع مختلفی از بیماری‌های گندم با کاهش عملکرد محصول، تهدیدی جدی در راستای تولید این محصول میباشند. سپتوریوز برگی گندم با تحمیل خسارات بالا یکی از مهمترین بیماری‌های مناطق گندمکاری جهان است. قارچ عامل این بیماری Z.tritici با کاهش سطح فتوسنتز گیاه منجر به کاهش عملکرد این محصول میشود.کنترل شیمیایی که اصلیترین روش مبارزه با این بیماری است به کمک انواع مختلفی از قارچ‌کش‌ها مورد استفاده قرار می-گیرد. در بین قارچ‌کش‌های مصرفی، گروه آزول متداولترین قارچ‌کش در کنترل این بیماری است که پس از گسترش ژنوتیپهای مقاوم نسبت به قارچ‌کش‌های گروهQOI در اروپا، مصرف قارچ‌کش‌هایDMI توسعه بیشتری یافت. متاسفانه با استفاده گسترده DMI نیز گزارشاتی از ظهور سویههای مقاوم نسبت به آزول‌ها منتشر شده است. در صورت گسترش بیشتر ژنوتیپهای مقاوم کنترل این بیماری با چالش عظیمی مواجه خواهد شد. لذا ردیابی و شناسایی سریع این ژنوتیپها و تغییر استراتژیهای مصرفی اولین گام مهم در مدیریت کارامدتر این بیماری است. در این پژوهش برای نخستین بار سنجش مقاومت تعدادی از جدایه‌های ایرانی بیمارگر نسبت به قارچ‌کش پرمصرف پروپیکونازول مورد بررسی قرار گرفت و رایجترین مکانیسم مولکولی مرتبط با فنوتیپهای مقاوم در این جدایه‌ها ردیابی شد. با توجه به نقطه اثر قارچ‌کش‌های گروه آزول (آنزیم استرول ۱۴آلفا دمتیلاز) ژن کدکننده این آنزیم (CYP51) و پروموتور آن تکثیر و تعیین توالی گردید. با تجزیه و تحلیل دادههای مولکولی، چندین جهش نقطه‌ای از نوع جایگزینی و حذف نوکلئوتید در جدایه‌های مختلف شناسایی و ثبت شد. در انتها پس از ترجمه توالی‌ها نه جهش تاثیرگذار، که در تغییر توالی اسید آمینه نقش داشتند مشاهده گردید لازم به ذکر است که در بین جهش‌های پیش آمده سه جهش جدید برای نخستین بار در این تحقیق گزارش میشود.

کلید واژه: سپتوریوز برگی گندم، جهش نقطه‌ای، استرول ۱۴ آلفا دمتیلاز، آزول، ارگوسترول، مهارکنندههای د- متیلاسیون، سیتوکروم P450، Azol

با وجود اینکه منابع تجدیدناپذیر تأثیر بسیاری در رشد اقتصادی کشورها داشته است اما مصرف روزافزون آن‌ها نیز مشکلات و مسائل محیط زیستی را در پی داشته است. نفت نیز به‌عنوان یکی از مهم‌ترین منابع سوخت‌های فسیلی، دارای ذخایر ثابتی است که در صورت بهره‌برداری دیگر تجدید نخواهد شد. بر این اساس هدف از این پژوهش تحلیل عوامل مؤثر بر بهره‌برداری نفت در کشورهای صادرکننده نفت است. به همین خاطر از داده‌های 17 کشور صادرکننده نفت شامل کشورهای توسعه‌یافته و درحال‌توسعه، طی بازه‌ی زمانی 2019-1990 استفاده ‌شده است. با انجام آزمون‌های اف-لیمر و هاسمن، روش مورد استفاده در این مطالعه پانل دیتا و مدل اثرات ثابت تشخیص داده شد. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که متغیر قیمت نفت معنادار است و تأثیر مثبتی بر بهره‌برداری نفت دارد. به‌ طوری‌که با افزایش قیمت نفت، میزان بهره‌برداری نیز افزایش می‌یابد. متغیرهای کسری بودجه و تولید ناخالص داخلی نیز با علامت ضریب مثبت و قابل‌ انتظار، معنادارند. در ارتباط با متغیر کسری بودجه می‌توان بیان کرد که با افزایش در کسری بودجه به دلیل وابستگی کشورها به درآمدهای نفتی، بهره‌برداری نفت نیز افزایش می‌یابد. متغیر جمعیت نیز معنادار است و با علامت ضریب مثبت در تخمین دیده می‌شود یعنی با افزایش جمعیت، بهره‌برداری نفت نیز زیاد می‌شود. به‌طورکلی تمامی متغیرها مورد مطالعه شامل قیمت واقعی نفت ، جمعیت، تولید ناخالص داخلی و کسری بودجه دارای علامت ضریب قابل ‌انتظار می‌باشند. همچنین نتایج حاصل از آزمون فرضیه کوزنتس نشان می‌دهد که این فرضیه در گروه کشورهای منتخب صادرکننده نفت مورد تائید قرار نگرفته است.

کلید واژگان: تخلیه نفت، قیمت نفت، منحنی زیست‌محیطی کوزنتس

هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی اثر کشور مبدا بر قصد خرید مصرف کننده در بازار لوازم خانگی می‌باشد. از این عوامل علی اثر گذار بر این پدیده، عوامل مداخله‌گر، راهبردها و پیامد‌های بکار گیری این اقدامات شناسایی گردید.
روش‌شناسی پژوهش: این پژوهش با روش کیفی و رویکرد اکتشافی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری مورد نظر فعالان و کارشناسان حوزه لوازم خانگی بود که 11 نفر با روش گلوله برفی برای مصاحبه انتخاب شدند و اساس این تعداد برای مصاحبه به اشباع رسیدن بود. به طوری که بعد از نفر یازدهم، داده جدیدی تولید نشد.
یافته‌ها: با تجزیه و تحلیل داده‌های به‌دست‌آمده از مصاحبه‌ها، 109 کد اولیه، 36 مفهوم اصلی و 10 مقوله فرعی در قالب ابعاد 6 گانه استراوس و کوربین یعنی؛ عوامل علی، پدیده محوری، راهبرد‌ها، عوامل زمینه‌ای، عوامل مداخله‌گر و پیامد‌ها. بعد از شناسایی مقوله‌ها و روابط بین آنها، الگوی اثر کشور مبدأ بر قصد خرید مصرف کننده طراحی شد.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می‌دهد که دو مورد از عوامل علّی تأثیر گذار بر پدید آمدن اثر کشور مبدأ، بعد شناختی و هنجاری می‌باشد که هر کدام چندین مفهوم را در برمی‌گیرند. از جمله مهم‌ترین مفاهیم می‌توان به اعتماد به کشور مبدأ و تجربه مصرف کننده از مقوله شناختی، و تجمل گرایی و قوم گرایی مذهبی از مقوله‌های هنجاری اشاره کرد. همچنین از طریق تجزیه و تحلیل داده‌ها به کشف راهبردها و اقدامات دست یافتیم که به دو مقوله فرعی اقدامات مربوط به تولید کننده و اقدامات مربوط به دولت و ارگان‌های ذی‌ربط تقسیم می‌شوند. حمایت و نظارت منطقی و توأمان دولت بر تولیدات داخلی و لغو ممنوعیت واردات لوازم خانگی از جمله مفاهیمی بود که در اقدامات مربوط به دولت کشف شدند. استفاده از متریال با کیفیت و برند سازی و تبلیغات اصولی نیز از جمله مفاهیم مهم کشف شده در ارتباط با اقدامات تولید کننده بود. همچنین پیامدهایی در ارتباط با به کار گیری راهبردها کشف شد که به دو طبقه پیامدهای سطح خرد و سطح کلان تقسیم می‌شوند.

کلیدواژه ها: اثر کشور مبدأ، قصد خرید، لوازم خانگی.

هدف از این پژوهش شناسایی عوامل بهبود اعتماد مصرف‌کنندگان به مواد غذایی ارگانیک در شبکه‌های اجتماعی با رویکرد ارائه محتواهای معتبر، اولویت‌بندی این عوامل، ارائه‌ی مدلی برای این عوامل است. برای دستیابی به این منظور پس از مطالعه‌ی ادبیات تحقیق در این حوزه، مصاحبه با نمونه‌های اولیه از مخاطبان هدف و مصرف‌کنندگان مواد غذایی ارگانیک، پرسشنامه‌ای طراحی و میان حدودا 1200 نفر از مصرف‌کنندگان مواد غذایی ارگانیک توزیع شد که از این تعداد حدود 450 پرسشنامه پاسخ داده شد و برگردانده شد؛ این 450 پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت و دیتاهای نادرست و غیرقابل قبول از آن حذف شد و425 پرسشنامه مورد تایید نهایی قرار گرفتند و تمامی مدل‌سازی‌ها بر روی این تعداد اعمال شد. در نهایت نتایج حاصله با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و 4 عامل پنهان تاییدیه‌های استانداردی، اشارات توصیفی، اطلاعات دیگران و عرضه احصا شد و مدل بر اساس این 4 عامل ترسیم شد، و در نهایت به کمک الگوریتم جنگل تصادفی، 20 عوامل شناسایی شده اولویت بندی شدند این تحقیق از این جهت منحصر به فرد است که تاکنون هیچ تحقیقی عوامل بهبود اعتماد مصرف‌کنندگان به مواد غذایی ارگانیک در شبکه‌های اجتماعی با رویکرد ارائه محتوای معتبر مورد بررسی قرار نداده است.

واژه‌هاي كليدي: مواد غذایی ارگانیک، مصرف‌کننده، اعتماد، شبکه‌های اجتماعی، محتوا

چکیده
این تحقیق با هدف اصلی شناسایی و رتبه‌بندی عوامل کلیدی موفقیت کسب‌وکارهای مبتنی بر پلتفرم انجام شد. این مطالعه در سه مرحله انجام شد. در مرحله اول از طریق مصاحبه با خبرگان، 9 عامل کلیدی موفقیت شناسایی شد. سپس برای تعیین روایی آنها در اختیار خبرگان قرار گرفت. برای تحلیل این پرسشنامه از شاخص CVR استفاده شد. در مرحله دوم، ارتباط بین این عوامل با استفاده از روش مدل‌سازی ساختاری تفسیری (ISM) به‌صورت یک گراف نشان داده شد. در مرحله سوم با استفاده از تکنیک دیمتل به رتبه‌بندی عوامل پرداخته شد. نتایج بکارگیری شاخص CVR نشان داد که هر 9 عامل مورد توافق همه خبرگان هستند. نتایج روش مدل‌سازی ساختاری تفسیری (ISM) نشان داد که 9 عامل مورد بررسی در چهار سطح قرار گرفتند. نتایج تکنیک دیمتل رتبه‌بندی عوامل را به این ترتیب نشان داد: «انعطاف‌پذیری معماری پلتفرم»، «مشارکت تأمین‌کننده»، «مشارکت توزیع‌کننده»، «مشارکت مشتری»، «قابلیت مدیریت کانال آنلاین»، «قابلیت خدمات آنلاین»، «قابلیت خرید آنلاین»، «مزیت رقابتی»، «خلق ارزش».








واژگان کلیدی: عامل کلیدی موفقیت، مدل کسب‌وکار، کسب‌وکار پلتفرمی، اقتصاد مشارکتی.

در طول دو دهه اخیر حجم نقدینگی به طور متوسط در حدود 27.7 درصد رشد داشته و عملکرد آن در سالهای مختلف با نوسانات قابل توجهی همراه بوده است. از این منظر می‌توان گفت که معضل رشد بالای نقدینگی، یک چالش ساختاری برای اقتصاد ایران بوده و رشد بالا و پرنوسان این متغیر در تمام دولتهای بیست سال گذشته وجود داشته است. آثار اقتصاد کلان نقدینگی بر حسب اینکه چه عاملی آن را ایجاد کرده است متفاوت میباشد. نقدینگی از پنج جزء خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی، خالص داراییهای خارجی بانکها و مؤسسات اعتباری غیر بانکی، خالص بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی، خالص بدهی بخش دولتی به بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی و بدهی بخش غیر دولتی تشکیل شده است. خالص داراییهای خارجی سیستم بانکی از طریق ترازپرداختها، خالص بدهی بخش دولتی به سیستم بانکی از طریق تراز مالی دولت و بدهی بخش غیر دولتی از طریق ترازنامه بانکها و مؤسسات اعتباری ایجاد میشوند. هر کدام از اجزای منابع نقدینگی از طریقی مکانیزمی ایجاد، و آثار اقتصاد کلان هر جزء متفاوت میباشد.
هدف رساله حاضر تحلیل و بررسی مکانیسم اثرگذاری اجزای منابع نقدینگی بر متغیرهای کلان اقتصادی ایران است. به منظور بررسی رشد اجزای منابع نقدینگی با توجه به مکانیزم تأثیرگذاری آنها بر بخش واقعی و اسمی شش بخش خانوار، بنگاه ها، بخش خارجی، واسطه گر مالی، دولت و بانک مرکزی در چارچوب الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی کینزین های جدید با لحاظ اصطکاک های اسمی، حقیقی در نظر گرفته شده است. الگوی مورد نظر براساس اطلاعات اقتصاد ایران طی دوره زمانی 1399-1379 شبیهسازی شده است. واکنش متغیرهای کلان اقتصادی به تکانههای منابع نقدینگی براساس توابع عکسالعمل آنی، نشان میدهد اجزای مختلف منابع نقدینگی اثرات متفاوتی بر متغیرهای کلان اقتصادی دارند. این نتیجه حامل این پیام سیاستی است که علاوه بر مدیریت نقدینگی، توجه به تحولات اجزای منابع نقدینگی نیز از اهمیت بسیاری در حوزه سیاستگذاری پولی برخوردار است.

کلیدواژه ها: تعادل عمومی پویای تصادفی(DSGE)، سیاستهای پولی، مکانیسم انتقال، منابع نقدینگی

چکیده
بررسی اثرگذاری پاندمی کرونا بر اقتصاد ایران با تمرکز بر تحلیل اثرات روی تولید ناخالص داخلی ایران هدف این پژوهش است که با استفاده از روش مدل‌سازی ساختاری تشریحی (ISM) که یکی از روش های طراحی سیستم به شمار می‌آید انجام شده است. اجزای سیستم و نحوه‌ی تعیین روابط بین اجزا نیز در دو سری جدول مورد بررسی قرارگرفته است. در جدولِ استدلال روابط، بر حسب استناد به پژوهش‌های مرتبط و در جداول آماری بر حسب آمار و داده‌های گردآوری شده از منابعی چون مرکز آمار و بانک مرکزی، روابط بین اجزا تعیین شده است. نتیجتا بر حسب آمار، تولید ناخالص داخلی ایران رشد مثبت داشته هرچند در بخش خدمات کاهش 1.48-درصدی را تجربه کرده است. کانال‌های اثر گذاری پاندمی کرونا بر تولید نیز در سیستم طراحی شده این تحقیق به تصویر کشیده شده است. تصمیمات حمایتی ستاد ملی کرونا در بخش مالیاتی به کسب‌وکارها امکان به تعویق انداختن پرداخت مالیات را می‌دهد که خود باعث به تعویق افتادن وصول درآمدهای مالیاتی دولت می‌شود. از طرفی درآمدهای نفتی نیز در فصول مختلف سال ۱۳۹۹ نسبت به سال ۱۳۹۸ کاهش پیدا کرده است. با حذف اثر تورم، هزینه‌های بخش درمان نیز در سال ۱۳۹۹ نسبت به سال ۱۳۹۸ حدود ۲۰ درصد افزایش پیدا کرده است. بنابراین پاندمی کرونا می‌تواند از طریق کاهش درآمدهای دولت و افزایش هزینه های آن باعث کسری بودجه شود. اما کسری بودجه سال‌های اخیر کشور عمدتا از منشاهای دیگری مانند طرح همسان سازی حقوق رخ داده است. با توجه به ابعاد اثرات پاندمی کرونا در اقتصاد ایران و جهان، دخالت دولت در دوران پاندمی کرونا جهت جلوگیری از بروز بیشتر آثار مخرب و احیای اقتصاد کشور ضروری است. اما اجرای پر شتاب و عدم توجه کافی به ابعاد مختلف آثار سیاست‌های اقتصادی پاندمی می‌تواند باعث بروز آثار منفی ناخواسته در دیگر بخش‌ها می‌شود. برای مثال آزادسازی ذخایز قانونی برخی بانک‌ها جهت ارائه تسهیلات کرونایی باعث دامن زدن به سقوط نرخ بهره بین بانکی در اوایل بهار سال ۱۳۹۹ شد. بنابراین اجرای این سیاست‌ها مستلزم هماهنگی نهادهای سیاست‌گذار است. نهایتا وابسطه نبودن تولید و بودجه دولت به درآمدهای نفتی نیز تاب‌آوری کشور در مواجه با پاندمی را افزایش می‌دهد.

این تحقیق رویکرد جدیدی برای مدل‌سازی دینامیک جریان‌های نقد استخراج‌شده از اعلامیه‌های روزانه سود نقدی در بورس اوراق بهادار تهران را برای دوره‌ي نمونه ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹ بررسی کرده است. برای این منظور، اخبار جریان نقدی روزانه به مؤلفه‌ي پایدار، جهش، و شوک موقت تجزیه و سپس ویژگی‌هایی از سری رشد سود نقدی شناسایی شده است. پس از آن ملاحظه شده است که ویژگی‌های مهمی از فرآیند تقسیم سود در بازارهای سهام مختلف یکسان است. از بعد تجربی مشاهده می‌شود که جزء پایدار جریان نقد، رشد آتی سود نقدی در فرکانس ماهانه را پیش‌‌بینی نمی‌کند، با این حال در فرکانس روزانه قدرت پیش‌بینی کمی دارد. همچنین تخمین سری سود نقدی با استفاده از روند تقسیم سود در گذشته در هر دو فرکانس روزانه و ماهانه معنی‌دار است. در رابطه با شاخص‌های مهم اقتصادی، نشان داده شده است که جزء پایدار جریان نقد یک پیش‌بینی‌کننده‌ي بسیار معنی‌دار برای رشد مصرف در افق سه ماهه است، امّا این جزء پایدار رابطه‌ی معنی‌داری با رشد تولید ناخالص داخلی و شاخص کل بازار بورس اوراق بهادار تهران ندارد.
واژه‌هاي کليدي: اعلامیه سود نقدی، تولید ناخالص داخلی، مصرف، شاخص بازار سهام، پایداری
 

سرمایه، موتور محرکه رشد و توسعه اقتصادی در تمام نظریات و الگوهای رشد اقتصادی محسوب می‌گردد. از این رو، جذب سرمایه کافی به منظور تأمین منابع مالی طرح‌های اقتصادی از جمله مهمترین دغدغه‌های تصمیم گیرندگان اقتصادی در هر جامعه است. با گسترش مباحث مرتبط با جهانی شدن و ارتباط متقابل کشورها و عدم تکافوی منابع داخلی برای سرمایه‌گذاری، کشورها ناگریز به جذب سرمایه‌های خارجی و رقابت در جذب آن هستند در این راستا هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر تعاملی سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی، کیفیت نهادی و منابع طبیعی بر رشد اقتصادی طی دوره 1996-2019 برای کشورهای نفتی می‌باشد. برای رسیدن به این اهداف از رهیافت گشتاورهای تعمیم یافته استفاده شده است. نتایج حاصل از تخمین مدل نشان داد: 1- تعامل منابع طبیعی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی تاثیر مثبت و معنادار دارد یعنی افزایش منابع طبیعی باعث جذب سرمایه گذاران خارجی می‌شود و سرمایه گذاری مستقیم خارجی را بیشتر کرده و به دنبال آن رشد اقتصادی بیشتر می‌شود. 2- تعامل کیفیت نهادی و سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی اثر معنی‌داری بر رشد اقتصادی ندارد، یعنی مقررات تنظیم مالی، نظام قانونی و نهادهاي مرتبط با آن در راستای جذب سرمایه‌گذاری مستقیم و رشد اقتصادی متناسب با آن نبوده است. 3- سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی تاثیر مثبت و معنادار دارد.
واژگان کلیدی: سرمایه گذاری مستقیم خارجی، رشد اقتصادی، کیفیت نهادی، روش گشتاورهای تعمیم یافته(GMM)، منابع طبیعی، مدل پانل پویا

چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت‌بندی عوامل مؤثر بر بین‌المللی شدن صنایع فعال در حوزه استخراج مواد اولیه و با تمرکز بر صنعت سنگ ایران صورت گرفته است. از حیث هدف یک مطالعه توسعه‌ای-کاربردی و از نظر ماهیت یک مطالعه‌ توصیفی با رویکرد استقرایی است. استراتژی پژوهش ترکیبی (کیفی و کمی) می باشد، از این رو در مرحله نخست به منظور شناسایی مؤلفه‌ها از راهبرد مرور منابع و متون تخصصی موجود در این زمینه و تدوین پرسشنامه روائی محتوایی (CVR) به منظور اعتبارسنجی مؤلفه‌های شناسایی شده، استفاده گردید. در مرحله دوم به منظور رتبه بندی مؤلفه‌ها و عوامل شناسایی شده از طیف مقایسات زوجی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (AHP) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید، فعالان حوزه صنعت سنگ، مدیران بازاریابی و مدیران تحقیق و توسعه شرکت های فعال در صنعت سنگ بوده است. نتایج به دست آمده، مبتنی بر 2 بعد، 11 مؤلفه و 34 شاخص تعیین و رتبه بندی گردید. از نظر خبرگان پژوهش، بعد برون سازمانی، مؤلفه بازار و شاخص نرخ ارز دارای بالاترین اولویت شناسایی شد.

کلمات کلیدی: کسب و کار بین الملل - بین‌المللی شدن- بازاریابی دیجیتال- بازاریابی کارآفرینانه- صنعت سنگ

گردشگری به‌عنوان یکی از منابع درآمد و ایجاد اشتغال در سطح محلی می‌تواند راه‌حلی برای توسعه اقتصادی باشد. امروزه متنوع‌سازی بازار و محصولات گردشگری به یک ابزار کلیدي براي دستیابی به تمایز رقابتی و جذب گردشگران تبدیل‌شده است. رمز موفقیت سرمایه گذاران برتر در حوزه گردشگری را نیز می‌توان در تنوع بخشی مقاصد و توجه به کیفیت محصولات جستجو کرد. از آنجایی‌که بیشتر شهرهای مذهبی (مخصوصاً محدوده موردمطالعه) علاوه بر یک مکان مقدس، دارای ظرفیت و توان‌های محیطی دیگری نیز هستند، لذا متنوعسازی بازار گردشگری شهرستان ری با حفظ اصول گردشگری پایدار مهم‌ترین محور محقق در این پژوهش بوده است. هدف تحقیق حاضر، شناسایی مهم‌ترین ابعاد و شاخص-های مناسب جهت متنوع سازی بازار گردشگری و بررسی وضعیت هر یک از آن‌ها از دیدگاه گردشگران و مسئولین می‌باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و بر اساس روش توصیفی-تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از دو شیوه کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، تکمیل پرسشنامه و مصاحبه) استفاده شده است. برای سنجش روایی ابزار گردآوری اطلاعات از نظرات متخصصین و برای سنجش پایایی آن‌ها از آلفای کرونباخ (ضریب 916/0) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که در میان پنج بُعد اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، تبلیغات و بازاریابی، زیرساخت های گردشگری و مدیریتی، وضعیت بُعد اقتصادی منطقه با میانگین 64/2 و زیرساخت‌های گردشگری با میانگین 96/2 در شرایط مطلوبی قرار ندارد و ابعاد دیگر متوسط ارزیابی می شوند. طبق نتایج پژوهش، 49 درصد گردشگران، عدم شناخت جاذبه ها و عملکرد ضعیف مسئولین مربوطه در تبلیغات و اطلاع رسانی را مهم‌ترین دلیل برای بازدید نکردن از سایر جاذبههای گردشگری شهرستان ری عنوان نمودند. از نظر کارشناسان و مسئولین نیز، توسعه گردشگری بر ترافیک این منطقه بیشترین تأثیر منفی را داشته و «همکاری و هماهنگی بین ارگان‌های مربوطه در ارتباط با صنعت گردشگری» با میانگین 40/2، نشان دهنده عدم وجود مدیریت یکپارچه و خط‌مشی واحد جهت اتخاذ تصمیمات و برنامه ریزی های منسجم و علمی در راستای توسعه و متنوع سازی بازار گردشگری شهرستان ری می‌باشد.
واژگان کلیدی: ظرفیت محیطی، گردشگری پایدار، متنوع سازی، بازار گردشگری، شهرستان ری

چکیده:
کشور ایران با دارا بودن پیشینه غنی تاریخی ازنظر سایت‌های باستان‌شناسی در جایگاه مطلوبی قرار دارد از طرفی نگهداری این میراث گران‌بها بسیار پرهزینه است.اگر بتوان با بهره‌برداری کارآفرینانه اصولی از این منابع باارزش به درآمدزایی رسید امکان نگهداری و احیا و اکتشاف هرچه بیشتر میراث تمدن ایرانی فراهم می‌شود. اهداف اصلی این پژوهش جستجوی شیوه‌های کارآفرینی در سایت‌های باستان‌شناسی است که علاوه بر انتفاع برای کارآفرین منافع جامعه میزبان را نیز تأمین نموده و باعث رونق گردشگری شود درحالی‌که علاوه بر اینکه به سایت آسیبی وارد نمی‌کند بلکه در جهت توسعه محوطه باستانی نیز مؤثر باشد. به این منظور برای دستیابی به اهداف تحقیق نیاز به انجام تحقیقات کتابخانه‌ای و مصاحبه با خبرگان درزمینهٔ باستان‌شناسی، کارآفرینی و گردشگری می‌باشد. روش بررسی یافته‌های مصاحبه تحلیلتم است. در فرآیند تحقیقات و طی مصاحبه‌ها این پژوهش موفق شد به مزایای کارآفرینی و همچنین فرصت‌های و تهدیدات ناشی از کارآفرینی در سایت‌های باستان‌شناسی پی برده و درنهایت موفق به ارائه راهکارهای کاربردی در این زمینه شد.
واژگان کلیدی:
کارآفرینی، باستان شناسی، سایت باستان شناسی، گردشگری، تحلیل تم

چکیده:
در شرایطی که بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی نیازمند تامین مالی هستند، مشکلات و قوانین سخت‌گیرانه، تامین مالی بسیاری از آن‌ها را با چالش مواجه کرده است، تامین مالی از طریق بازار سرمایه و بازار بدهی، محدودیت‌هایی دارد که نمی‌تواند برخی نیازهای بنگاه‌های کوچک و متوسط و شرکت‌های نوپای استارت‌آپی را پاسخ گوید.
تامین مالی از طریق عرضه اولیه سکه (ICO)، راهی نوین برای جذب منابع نقدی توسط شرکت هاست که فناوری دیجیتال و علم مالی را درهم آمیخته است. مزیت‌های این روش تامین مالی موجب شده است که اقبال شرکت‌های نوپا برای استفاده از این روش روز به روز افزایش یابد.
در این پژوهش برای تبیین بیشتر موضوع، در ابتدا معیاری برای تفکیک بنگاه‌های کوچک و متوسط از سایر بنگاه‌ها ارائه شده است و سپس تلاش شده است تا تمامی ابعاد عرضه اولیه سکه، شامل مفاهیم پایه، نسل‌های مختلف پس از عرضه اولیه سکه مانند «عرضه اولیه صرافی (IEO)» و «عرضه توکن اوراق بهادار(STO)»، مکانیسم مورد استفاده در هریک از نسل‌ها توضیح داده شود. سپس عرضه اولیه سکه با سایر روش‌های رایج تامین مالی مانند «تامین مالی جمعی»، «عرضه اولیه در سهام (IPO)»، «سرمایه‌گذاری خطرپذیر» مقایسه شده است. در قدم بعدی موارد موفق و ناموفق عرضه اولیه سکه شامل 19 مورد در سطح بین‌المللی به صورت خلاصه مورد بررسی قرار گرفته است و در ادامه 4 مورد از تجربیات ایران در این حوزه تبیین شده است. در گام بعد، با انجام مصاحبات نیمه‌ساختاریافته تلاش شده است تا در کنار استخراج گزاره‌های کلیدی از متن مصاحبات، با استفاده از متدلوژی سوات نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید متناسب با شرایط ایران استخراج شود. در نهایت با تشکیل جلسات متعدد گروه کانونی راهبردهای قابل استفاده برای بنگاه‌ها و سیاست‌گذار ایرانی احصاء شد و پس از آن نتایج پژوهش و راهبردهای به دست آمده در قالب پرسشنامه به تایید خبرگان رسید.
واژگان کلیدی:
بلاک‌چین، عرضه اولیه سکه، فروش توکن، فینتک، بنگاه کوچک و متوسط، ارزمجازی، ارزدیجیتال، سوات